امروزه افرادی که دغدغه پیشرفت در زمینههای توسعه فردی و سازمانی را دارند، بیش از پیش به مقولههایی از قبیل: کوچینگ و منتورینگ توجه میکنند. به طور خاص در زمینه هدایت کسب و کار و آموختن شگردهای ارتباطات موثر سازمانی و فردی، مقوله کوچینگ رابطه بسیار موثر است. در مجموع، هدایت مهارتهای ارتباطی جهت ایجاد ارتباط موثر، از مهمترین مواردی هستند که علاقهمندان همواره در نظر دارند. با این اوصاف، در این مقاله به موضوع کوچینگ ارتباطات فردی و سازمانی و تاثیر آن در کسب موفقیت پرداختهایم.
پیش از آنکه به صورت مستقل به تعریف هر یک اصطلاحات «کوچینگ ارتباطات فردی» و «کوچینگ ارتباطات سازمانی» بپردازیم تعریف دیگری مهم است: کوچینگ رابطه چیست؟ اساسا فارغ از اینکه ارتباط سازمانی است یا فردی، منظور از کوچینگ رابطه چیست؟
منظور از کوچینگ رابطه، پروسهای است که ضمن آن یک، کارشناس و متخصص ارتباطات به عنوان یک فرد هدایتکننده، فرایند کوچینگ (coaching) و راهنمایی افراد را به عهده میگیرد. درواقع افراد با کمک یک کوچ (coach)، مربی یا هدایتگر قوی، درک عمیقتری از روابطشان پیدا میکنند و با شناسایی الگوهای رفتاری و ارتباطی، تغییرات مثبتی را شکل خواهند داد. حال میخواهیم به تفکیک، نقش کوچینگ را در روابط فردی و روابط سازمانی بررسی کنیم.
در واقع مفهوم این اصطلاح مبنی بر مشارکت هدفمند و ساختاریافته بین کوچ (مربی) و فرد مراجع است که بر بهبود و توسعه مهارتهای ارتباطیاش تمرکز دارد. برخلاف آموزشهای عمومی ارتباطات، کوچینگ یک رویکرد شخصیسازی شده است که براساس نیازها، اهداف و چالشهای خاص هر فرد طراحی میشود. این مقوله، صرفاً یادگیری تکنیکهای سخن گفتن یا زبان بدن نیست؛ بلکه یک فرایند عمیقتر است که به بررسی باورها، ارزشها و نگرشهای فرد نسبت به ارتباطات میپردازد. هدف نهایی، توانمندسازی فرد برای برقراری ارتباطات اصیل، شفاف، همدلانه و تاثیرگذار در تمامی جنبههای زندگی است.
۱. افزایش خودآگاهی در زمینه ارتباطات: شناخت الگوهای ارتباطی ناخودآگاه، نقاط قوت و ضعف، و تاثیر رفتار ارتباطی بر دیگران.
۲. بهبود مهارتهای گوش دادن فعال: توانایی تمرکز کامل بر سخنان طرف مقابل، درک پیامهای کلامی و غیرکلامی، و نشان دادن توجه و همدلی.
۳. تقویت مهارتهای بیان موثر: توانایی انتقال واضح، مختصر و جذاب پیام، استفاده از زبان مناسب و لحن تاثیرگذار.
۴. ارتقای مهارتهای ارتباط غیرکلامی: آگاهی از زبان بدن، حالات چهره، تماس چشمی و لحن صدا و استفاده آگاهانه از آنها برای تقویت پیام.
۵. توسعه مهارتهای حل تعارض: توانایی مدیریت اختلافات به شیوهای سازنده، یافتن راه حلهای برد-برد و حفظ روابط مثبت.
۶. افزایش قاطعیت در ارتباطات: توانایی بیان نیازها، خواستهها و نظرات به صورت محترمانه و بدون تجاوز به حقوق دیگران.
۷. بهبود مهارتهای ارائه و سخنرانی در جمع: افزایش اعتماد به نفس و توانایی انتقال موثر پیام به گروههای بزرگتر.
۸. تقویت مهارتهای ارتباط بینفردی در روابط شخصی و حرفهای: ایجاد و حفظ روابط سالم، صمیمانه و مبتنی بر احترام متقابل.
آثار این فرایند میتواند عمیق و گسترده باشد و ابعاد مختلف زندگی فرد را تحت تاثیر قرار دهد. در این میان، به طور خاص میتوان به این موارد اشاره کرد: بهبود روابط شخصی، ارتقای عملکرد حرفهای، افزایش اعتماد به نفس، کاهش استرس و اضطراب اجتماعی و… که در نهایت، موجب بهبود مهارتهای ارتباطی و افزایش رضایت کلی از زندگی میشود. داشتن روابط سالم و معنادار، احساس شنیده شدن و درک شدن، و توانایی بیان خود به شیوهای موثر، همگی به ارتقای کیفیت زندگی کمک میکنند.
در پاسخ به این سوال باید گفت، تقریباً هر کسی میتواند از مزایای کوچینگ ارتباطات فردی بهرهمند شود. با این حال، این نوع کوچینگ به ویژه برای افراد زیر میتواند بسیار مفید باشد:
۱. افرادی که در برقراری ارتباط با دیگران دچار مشکل هستند.
۲. کسانی که میخواهند روابط شخصی یا حرفهای خود را بهبود بخشند.
۳. افرادی که در سخنرانی در جمع یا ارائه مطالب دچار اضطراب میشوند.
۴. رهبران و مدیرانی که میخواهند تیمهای خود را به طور موثرتری رهبری کنند.
۵. افرادی که به دنبال افزایش اعتماد به نفس و قاطعیت در ارتباطات خود هستند.
۶. هر کسی که به دنبال رشد و توسعه فردی در زمینه ارتباطات است.
حال پس از بررسی نقش و آثار کوچینگ روابط فردی، میخواهیم همین موارد را در بستر سازمان بررسی کنیم. پس ضمن ارائه تعریف کوچینگ روابط سازمانی، به این موضوع میپردازیم.
منظور از این اصطلاح، یک فرایند مشارکتی و هدفمند است که توسط یک مربی حرفهای در حوزه ارتباطات، با سازمان یا بخشهای مختلف آن انجام میشود. هدف اصلی این نوع کوچینگ عبارت است از: بهبود و بهینهسازی جریان اطلاعات، تقویت مهارتهای ارتباطی کارکنان در تمامی سطوح، و ایجاد یک فرهنگ ارتباطی سالم و پویا در سازمان است. برخلاف آموزشهای عمومی ارتباطات، کوچینگ ارتباطات سازمانی یک رویکرد سفارشیسازی شده است که بر اساس نیازها، چالشها و اهداف خاص هر سازمان طراحی و اجرا میشود.
در این فرایند، مربی بهعنوان تسهیلگر و راهنما عمل میکند؛ به این ترتیب، با استفاده از ابزارها و تکنیکهای مختلف، سازمان را در مسیر خودشناسی ارتباطی هدایت میکند. این خودشناسی شامل: درک عمیق از الگوهای ارتباطی موجود، شناسایی نقاط قوت و ضعف، تشخیص موانع و گلوگاههای ارتباطی و در نهایت، تدوین و اجرای استراتژیهای بهبود است. این مقوله، تنها به انتقال دانش و مهارت محدود نمیشود؛ بلکه به ایجاد تغییرات رفتاری پایدار و نهادینه کردن فرهنگ ارتباط موثر در سازمان میپردازد.
۱. ارزیابی و تحلیل وضعیت فعلی ارتباطات سازمانی: شناسایی نقاط قوت و ضعف، موانع و گلوگاههای ارتباطی در سطوح مختلف سازمان.
۲. تعیین اهداف ارتباطی روشن و همسو با استراتژیهای سازمان: اطمینان از اینکه تلاشهای ارتباطی در جهت تحقق اهداف کلان سازمان حرکت میکنند.
۳. توسعه استراتژیهای جامع ارتباطات سازمانی: طراحی برنامههای عملیاتی برای بهبود ارتباطات داخلی (بین کارکنان و بخشها) و خارجی (با مشتریان، شرکا، رسانهها و سایر ذینفعان).
۴. توانمندسازی رهبران و مدیران در زمینه ارتباطات: ارتقای مهارتهای رهبری ارتباطی، ارائه بازخورد موثر، برگزاری جلسات کارآمد و ایجاد ارتباطات الهامبخش.
۵. بهبود مهارتهای ارتباطی کارکنان در تمامی سطوح: ارتقای مهارتهای گوش دادن فعال، بیان شفاف و موثر، ارتباط غیرکلامی، حل تعارض و ارائه بازخورد.
۶. ایجاد و تقویت کانالهای ارتباطی موثر: بهینهسازی کانالهای موجود و ایجاد کانالهای جدید برای تسهیل جریان اطلاعات.
۷. مدیریت ارتباطات در زمان تغییر و بحران: تدوین برنامههای ارتباطی برای مدیریت موثر تغییرات سازمانی و بحرانهای احتمالی.
۸. اندازهگیری و ارزیابی اثربخشی تلاشهای ارتباطی: تعیین شاخصهای کلیدی عملکرد (KPIs) و پایش نتایج برای اطمینان از دستیابی به اهداف.
۹. ایجاد و نهادینه کردن فرهنگ ارتباطی مثبت و پویا: ترویج ارزشهایی مانند شفافیت، صداقت، احترام و شنیدن دیدگاههای مختلف در سازمان.
این فرایند معمولاً شامل مراحل زیر است:
1. ارزیابی اولیه: در این مرحله، مربی با بررسی مستندات، مصاحبه با ذینفعان کلیدی و انجام نظرسنجیها، درک جامعی از وضعیت فعلی ارتباطات سازمان به دست میآورد.
2. تعیین اهداف: با همکاری رهبری سازمان، اهداف مشخص، قابل اندازهگیری، دستیافتنی، مرتبط و زمانبندی شده (SMART) برای بهبود ارتباطات تعیین میشوند.
3. تدوین استراتژی: بر اساس ارزیابی اولیه و اهداف تعیین شده، یک استراتژی جامع ارتباطات سازمانی تدوین میشود که شامل برنامههای عملیاتی، تاکتیکها و ابزارهای مورد نیاز است.
4. اجرا و پیادهسازی: در این مرحله، برنامههای ارتباطی تدوین شده به اجرا در میآیند. کوچ ممکن است در این مرحله نقش آموزشدهنده، تسهیلگر یا مشاور را ایفا کند.
5. ارزیابی و بازخورد: به طور منظم، اثربخشی تلاشهای ارتباطی اندازهگیری و ارزیابی میشود و بازخورد لازم برای بهبود مستمر ارائه میگردد.
6. نهادینه سازی: هدف نهایی، نهادینهکردن فرهنگ ارتباط موثر در سازمان است تا پس از پایان فرایند کوچینگ نیز، سازمان بتواند بهطور خودکار در این مسیر پیشرفت کند.
تقریباً هر سازمانی، صرف نظر از اندازه و صنعت فعالیت، میتواند از مزایای کوچینگ ارتباطات سازمانی بهرهمند شود. با این حال، این نوع کوچینگ به ویژه برای سازمانهایی که با چالشهای زیر روبرو هستند، بسیار مفید است:
۱. سازمانهایی که با مشکلات ارتباطی داخلی و خارجی دست و پنجه نرم میکنند.
۲. گروه یا سازمانهایی که در حال تجربه تغییرات ساختاری یا فرهنگی هستند.
۳. سازمانهایی که به دنبال بهبود عملکرد و بهرهوری خود هستند.
۴. گروههایی که میخواهند فرهنگ سازمانی مثبت و پویایی ایجاد کنند.
۵. سازمانهایی که در معرض بحرانهای احتمالی قرار دارند و نیاز به آمادگی دارند.
با توجه به آنچه ذکر شد، بدیهی است که علاقهمندان این حوزه، باید در کنار دانشافزایی و مهارتآموزی، برای مطالعه هم وقت بگذارند. به همین دلیل، استفاده از آثار و نظرات اساتید خبره کوچینگ نیز میتواند برای ایشان مفید باشد. در این راستا، به علاقهمندان توصیه میکنیم با مطالعه تألیفات دکتر پرستو اسلامی(Parastoo Eslami) متخصص ارتباطات و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی اراک، به افزایش معلومات خود در این زمینه بپردازند.
دیدگاهتان را بنویسید